جنگ نرم در صدر اسلام

جنگ نرم در صدر اسلام
این وبلاگ در راستای تبیین جنگ نرم در صدر اسلام فعالیت می نماید.

ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




خبرنامه وبلاگ:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید


آمار وبلاگ:
 

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 26
بازدید کل : 5153
تعداد مطالب : 23
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

پیش از نبرد

پس از هجرت مسلمانان به مدینه، اهالی مکه دارایی‌های رهاشدهٔ مهاجرین مسلمان را مصادره کردند. در آن هنگام آیاتی نازل شده بود[یادداشت ۲] که به مسلمانان، در برابر کسانی که آنان را مجبور به انکار دینشان می‌کنند یا از فراخواندن مردم به خدا منع می‌کنند، اجازهٔ جنگیدن می‌داد،و مسلمانان این را اعلان جنگی از جانب خدا علیه بت‌پرستی قریش می‌دانستند

در طی نخستین سال سکونت مسلمانان در مدینه، محمد اجازه داد حمله‌ علیه کاروان‌های مکه انجام شود. سهیل هشمی نظرات دربارهٔ این درگیری‌ها را بررسی می‌کند و می‌گوید: دربارهٔ درگیری‌های اولیه میان مورخین متقدم و مستشرقین متأخر، با سیره‌نویسان، اختلاف‌نظر وجود دارد: به گفتهٔ اغلب تاریخ‌نگاران مسلمان متقدم، در طی این دوران محمد سیاست جدیدی را در برابر مکه اتخاذ کرد: جنگیدن با مکیان به تلافی [و جبران خسارات ناشی از] رفتار ایشان با مسلمانان. و طبق گفتهٔ بسیاری از خاورشناسان نیز، این حملات با هدف جبران فقر اقتصادی ناشی از مهاجرت مسلمانان به مدینه انجام می‌شد. برخی گفته‌اند «این درگیری‌ها نشان‌دهندهٔ تغییری اساسی در خط مشی پیامبر در جهت تکیه بر تنازع خشونت‌آمیز بود که با آیات ستیزه‌جویانهٔ مدنی تجویز شد.» اما محمد هیکل می‌گوید «این درگیری‌ها لشکرکشی نظامی نبود؛ بلکه حمله‌هایی کوچک بود که با هدف خسته‌کردن مکیان و نمایاندن قدرت جدید مسلمانان و اثبات لزوم صلح و سازش با مسلمین انجام می‌شدبه باور خود هشمی، هر دو دیدگاه بر مبنای حدس و گمان است. من‌حیث‌المجموع، «به‌سختی می‌توان این واقعه و وقایعی که مسبب آن بودند را به‌روشنی شرح داد».همچنین، پیشگیری از اقدام نظامی احتمالی آنان علیه مسلمانان و پایان‌دادن به آزارواذیت اقلیت مسلمان باقی‌مانده در مکهو بستن مسیر کاروان‌های مکه تا شام (یا به تعبیری دیگر «تهدید حیات اقتصادی مکه»، نیز به عنوان اهداف محمد از فعالیت نظامی علیه مکیان ذکر شده‌است.

در طی یکی از همین درگیری‌ها در ماه رجب (که از ماه‌های حرام بود) همان سال، مسلمانان با کاروانی از قریش در نخلة (جایی میان مکه و طائف) درگیر شدندو عمرو بن حضرمی (از اهالی مکه) کشته شد. قریش از فرصت بهره جست و جنگی تبلیغاتی علیه مسلمانان به راه انداخت: ایشان را به جنگیدن در ماه‌های حرام (که نزد اعراب عملی قبیح و نامتعارف بود) متهم کرد، تا میان مسلمانان و کل اهالی شبه جزیره، دشمنی ایجاد کند

نبرد

سالیانه دو کاروان تجاری بزرگ از مکه خارج می‌شد و سود حاصل از آن بخش عمدهٔ درآمد اهل مکه را شامل می‌شد[۱۴] و همهٔ تاجران مکه در آن سهیم بودند و تقریباً برای هر کس از اهل مکه اهمیت داشت. از آنجایی که کاروان حداکثر می‌توانست از ۸۰ مایلی مدینه بگذرد، مسلمانان مدینه فقط با نگهبانان همراه کاروان سروکار داشتند و می‌توانستند بدان حمله کنند و بی‌آنکه کسانی از مکه بدیشان دست یابند بگریزند. در جمادی‌الاول یا جمادی‌الثانی سال دوم پس از هجرت، صخر بن حرب کاروان تجاری بزرگی را به مقصد شام رهبری کرد و محمد از این باخبر شد[یادداشت ۶] و ۱۵۰-۲۰۰ تن از مسلمانان برای حمله به آن در ذی‌العشیرة کمین کردند و کمی بعد دریافتند که کاروان چند روز پیش از آنجا گذشته‌است، پس تصمیم گرفتند هنگام بازگشت کاروان به مکه به آن حمله کنند.[۱۷][۱۳] هنگام بازگشت کاروان از شام به مکه، محمد، طلحه بن عبیدالله و سعید بن زید را به الحوراء فرستاد تا پس از گذشتن کاروان از آنجا، به او خبر دهند. پس از اینکه آن دو به آنجا رسیدند، یکی از رئیسان جهینه از آنان استقبال و آنان را در خانه‌اش مخفی کرد تا کاروان با ۴۰ نفر و نزدیک به پنجاه هزار دینار طلا، از آنجا گذشت و آن دو با این خبر به مدینه بازگشتند.[۱۸][۱۹] اما محمد چون بیم آن داشت برای حمله دیر شود، تا بازگشتن آن دو نفر صبر نکرد و لذا آن دو در جنگ شرکت نداشتند. و همچنین عثمان؛ که در مدینه ماند تا از همسر بیمارش، رقیه (دختر پیامبر)، مراقبت کند.[۱۸][۲۰] سپاه مسلمانان متشکل بود از ۳۰۰ تا ۳۱۷ تن (۸۲ تا ۸۶ تن از مهاجرین، ۶۱ تن از اوس و ۱۷۰ تن از خزرج[یادداشت ۷]) و ۲ یا ۳ اسب (متعلق به زبیر بن عوام و مقداد بن اسود) و ۷۰ شتر؛ که هر دو یا سه نفر از یک شتر، به‌نوبت، استفاده می‌کردند و محمد نیز به همراه علی و کسی دیگر یک شتر داشتند و بنابراین بیشتر مسیر با پای پیاده طی می‌شد. مسلمانان پرچمی سفیدرنگ داشتند

تا بدر

مسیر حرکت کاروان صخر بن حرب، مسلمانان، و سپاه قریش.

مسلمانان در ۱۲ یا ۱۳ رمضان از مدینه خارج شدند و در نزدیکی بدر محمد دو نفر را پیش فرستاد تا از کاروان خبر آورند و هنگامی که آن دو از چاهی در بدر آب می‌کشیدند، گفت‌وگوی دو روستایی را شنیدند که «کاروان فردا یا پس‌فردا می‌رسد …» و فوراً با این خبر بازگشتند. کمی پس از اینکه آنجا را ترک کردند، صخر بن حربکه شخصاً آمده بود تا از امنیت مسیر مطمئن شود، به آنجا رسید و از یک روستایی خبر تجسس آن دو نفر را شنید، پس بازگشت و مسیر حرکت کاروان را به سمت دریای سرخ منحرف کرد. صخر بن حرببرای کاروانش، که به ناحیه‌ای رسیده بود که به‌راحتی توسط مسلمانان مدینه قابل دسترسی بود، از مکه درخواست کمک کرد،و سپاه مکه متشکل از ۹۵۰ سرباز[یادداشت ۱۰] که تقریباً همهٔ جنگجویان قریش را شامل می‌شد، به‌رهبری عمرو ابن هشام به سمت بدر به راه افتاد.

اعراب از این پیشروی ما خواهند شنید و برای همیشه از ما خواهند ترسیدمرو ابن هشام

وقتی مسلمانان در جُحفة (در جنوب بدر) خیمه زده بودند، کاروان صخر بن حرببه نقطه‌ای رسیده بود که سپاه قریش بین کاروان و مسلمانان بود، پس به سپاه پیغام داد از همان راه بازبگردد که کاروان در امان است. سپاهیان قریش تمایل به بازگشت داشتند و برخی سران ایشان نیز مخالف پیشروی بودند، و احتمالاً بنی‌زهره و بنی‌عدی به مکه بازگشتند،[یادداشت ۱۲] اما عمرو ابن هشام بر پیشروی و قدرت‌نمایی و برپایی جشن و سرور در بدر اصرار داشت و با مابقی سپاه به سمت بدر به راه افتاد. سپاهیان پیش رفتند و در العُدْوَةِالقُصْوَی در یَلَیْل (بین بدر و عقنقل) پشت تپهٔ عَقَنْقَل خیمه زدند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ 11 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی :